و محمدعلیشاه قاجار پس از اطلاع، با خانوادهاش به ساختمان تابستانی سفارت روسیه در زرگنده قلهک پناهنده شد.
وی قبلا در سلطنتآباد مستقر شده بود و با اینکه هنوز 500 قزاق و تعدادی توپ در اختیار داشت تصمیم به تحصّن در سفارتخانه خارجی گرفت. به تفسیر برخی از مورخان، وی با تحصّن در ساختمان تابستانی سفارت روسیه، پناهندهشدن به بیگانه را بر مذاکره با سران مخالفان و پذیرفتن شرایط آنان ترجیح داد که در «تاریخ» بهعنوان اقدامی حقارتآمیز ثبت شده است.
همزمان، سایر مقامات نزدیک به او نیز به سفارتخانهها پناه بردند و چون (ظاهرا!) سفارتخانههای روسیه و انگلستان برای همه متقاضیان تحصن جا نداشتند به مقامهای اضافی، هرکدام یک پرچم این دو دولت داده شد تا بر بالای خانههایشان نصب کنند که کسی متعرضشان نشود! این وضعیت یک لکه ننگ بر پیشانی این افراد نشانده است.
صدمین سال ترور آیتالله عبدالله بهبهانی
24 تیرماه 1289 (15 جولای 1910 و درست 100سال پیش) 4مرد مسلح وارد خانه آیتالله عبدالله بهبهانی از سران انقلاب مشروطیت شدند و او را ترور کردند. در اعتراض به این عمل، مجلس شورای ملی جلسات خود را تعطیل کرد و کسبه تهران دست ازکار کشیدند و عزای عمومی اعلام شد. حسن تقیزاده (که سالها بعد رئیس سنا شد) بهعنوان محرک اصلی وقوع این ضایعه معرفی شد و گفته شد که قاتلان از کسانی بودهاند که خود را مجاهد مشروطیت میخواندند(اسما)؛ به همین سبب دولت دستور خلع سلاح عمومی را صادر کرد. 5روز بعد هم سپهدار تنکابنی نخستوزیر وقت کنارهگیری کرد و میرزاحسنخان (مستوفیالممالک) جای او را گرفت. میرزاحسنخان هنگام نخستوزیرشدن 37سال بیش نداشت.
هشداری که به گوش شاه وقت نرسید و ایران اشغال نظامی شد
روزنامههای آلمان در شمارههای 15 جولای 1941 خود (6 هفته پیش از تعرض نظامی انگلستان و شوروی در شهریور 1320) نوشته بودند که انگلستان علیه ایران دست به توطئهچینی زده و دولت تهران نباید فریب اظهارات «اسمیرنوف» سفیر دولت مسکو و «ریدرز بولارد» سفیر دولت لندن را بخورد که شایعه احتمال حمله نظامی به ایران را دروغ و نادرست اعلام کرده بودند. این روزنامهها (به اشاره دولت برلین) نوشته بودند که انگلستان در حال لشکرکشی به مرزهای غربی ایران (مرزهای عراق با ایران) است و چرچیل این موضوع را به روزولت رئیسجمهور آمریکا هم خبر داده است (آمریکا هنوز وارد جنگ جهانی دوم نشده بود). روزنامههای آلمان به ایران هشدار داده بودند که برای برخورد با وقایع آتی، خود را آماده کند. هدف روزنامههای آلمان، اطلاعیافتن شاه وقت (پهلوی یکم) بود تا چشم و گوش خود را باز و آمادهباش نظامی اعلام کند. مراقب اطرافیان و مقامات دولتی و نظامی باشد و افراد مورد سوء ظن را- ولو موقتا- کنار بگذارد.
سالروز درگذشت چخوف که شادزیستن را نعمتی بزرگ خوانده است
امروز سالروز درگذشت «آنتوان چخوف» داستاننگار و نمایشنامهنویس بلندآوازه قرن19 روسیه (و جهان) است که 15 جولای 1904 در 64سالگی فوت شد. وی یک پزشک بود و برای تهیدستان یک کلینیک رایگان دایر کرده بود که خود در آنجا طبابت میکرد. مهارت چخوف عمدتا در نگارش داستانهای کوتاه بوده است. او گفته است که سادهنویسی را از «تولستوی» یادگرفته و میکوشد که در نوشتههایش چیزی بیاموزد و بشر را راهنمایی کند. فلسفه او در زندگی «شادزیستن» است و احساس شادی کردن را نعمتی بزرگ خوانده است، زیرا که عمر انسان محدود و پیری که از آن گریزی نیست دورانی سخت است که نباید گذارد نامطبوع باشد. بهزعم چخوف، اگر بشر از جوانی، درست راهنمایی شود زندگانی مطلوب و بدون دغدغه خواهد داشت.
آغاز کار تلویزیونهای ماهوارهای
5سال پس از پرتاب «تلستار (تلستار ـ 1)»، نخستین ماهواره مخابراتی به فضا در دهم جولای 1962 و پخش سمبولیک برنامه سهساعته «دنیای ما» برای مخاطبان 19 کشور در 25 ژوئن 1967، از 15جولای این سال و از طریق رله ماهوارهای کار پخش جهانی برنامههای عادی شبکههای تلویزیونی آغاز و روزمره شد. روسها از آوریل 1965 این پخش ماهوارهای را شروع کرده بودند. در برنامه افتتاحیه دهم جولای 1967، پابلو پیکاسو، صورتگر معروف و جمعی دیگر از هنرمندان شرکت کرده بودند و این برنامه 400میلیون مخاطب داشت.
با قرارگرفتن ماهوارههای مخابراتی در مدار زمین، امواج هر فرستنده تلویزیونی که از نوع موج بلند است و قبلا (5دهه پیش) منحصر به پوشش منطقهای مسطح و محدود از سطح کره زمین بود، از طریق آنها (رله) و همانند رادیوهای موج کوتاه به سراسر جهان رسیده و برنامههای تلویزیونی نیز جهانی شدهاند که از همان آغاز کار مانند هر رسانه دیگر وسیله جنگ سرد و تبلیغات سیاسی- اقتصادی دولتها و ابزار تلقین قرارگرفتهاند.